شب آمد و رفت و نوبت صبح امید
بر هر در و بام عاشق و دوست دمید
هنگام گل و سنبل و عیش و طرب است
شد فصل گل و نسیم بر سبزه وزید
یاران همه جمعند و نهان شد اغیار
صد شکر که منکر است در چاه خزید
آواز نی و بربط و تارست امشب
ساقی به خود آ جام می و باده رسید!
ای جان 'امامی'، تو نگنجی در جام
ای کاش بگویند که 'گل جامه درید'!
بر هر در و بام عاشق و دوست دمید
هنگام گل و سنبل و عیش و طرب است
شد فصل گل و نسیم بر سبزه وزید
یاران همه جمعند و نهان شد اغیار
صد شکر که منکر است در چاه خزید
آواز نی و بربط و تارست امشب
ساقی به خود آ جام می و باده رسید!
ای جان 'امامی'، تو نگنجی در جام
ای کاش بگویند که 'گل جامه درید'!