ئاڵەکۆک

ئاوات add_a_photo
ئاوات شاری دڵ
٢٦٩. گل جامە درید
شب آمد و رفت و نوبت صبح امید
بر هر در و بام عاشق و دوست دمید

هنگام گل و سنبل و عیش و طرب است
شد فصل گل و نسیم بر سبزه وزید

یاران همه جمعند و نهان شد اغیار
صد شکر که منکر است در چاه خزید

آواز نی و بربط و تارست امشب
ساقی به خود آ جام می و باده رسید!

ای جان 'امامی'، تو نگنجی در جام
ای کاش بگویند که 'گل جامه درید'!
روستای قاقڵاوا، ١٣٤٠ شمسی
(صفحە ٢٣٧ چاپ انیسی و ٣٦٢ چاپ جعفر امامی)
بحر عروضی شعر: هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب (وزن رباعی): مفعول مفاعیل مفاعیل فعل
نووسین: کەماڵ ڕەحمانی

پەراوێز edit