ئاڵەکۆک

ئاوات add_a_photo
ئاوات شاری دڵ
٢٦٤. صید حرم
من بیچارە بر گرد رخ جانانە می گردم
به عشق سوختن، او شمع و من پروانه، می‌گردم

به یاد چشم مستش شیشه‌ی دل پر ز می کردم
به تیر غمزه بشکست و در میخانه می‌گردم

ندانم من چه هستم کیستم، چون زیستم با غم
چنان سرگرم درد دل شدم، دیوانه می‌گردم

نه مستم من، نه مدهوشم، عجب بی‌فکر و بی‌هوشم
که سر از پای نشناسم، همی مستانه می‌گردم

سر زلفش بود چوگان، سر من گوی میدانش
ببین مردانه در میدان، چه سرسختانه می‌گردم

برای من ز هجر دوست دنیا گشت ویرانه
چو بومم ز آنکه روز و شب پی ویرانه می‌گردم

'امامی' را بکشت و گفتمش: صید حرم هستم
بگفتا من پی صید حرم، در خانه می‌گردم
روستای قاقڵاوا، ١٣٣٥ شمسی
(صفحە ٢٢٥ چاپ انیسی و ٣٦٥ چاپ جعفر امامی)
بحر عروضی شعر:
هزج مثمن سالم: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
نووسین: کەماڵ ڕەحمانی

پەراوێز edit