ئاڵەکۆک

ئاوات add_a_photo
ئاوات شاری دڵ
٢٨٣. دوران مهر
با دل شوریده گیرم بعد از این دامان مهر
خوش بود با عشق جانان طی شود دوران مهر

شاهد مهر و وفایش بس که گوید مهتدی
بستری گردید اکنون در بیمارستان مهر

آن مدبّر خواند درس مهر و میل دوستان
زان سبب بگرفته مدرک در دبیرستان مهر

آنقدر با لطف و مهر است و وفا گویی که او
در زمان کودکی خورده است از پستان مهر

گوی چوگان وفا گردد بر هر آشنا
جان فدای آشنا اینک سر و میدان مهر

تا بود جان در بدن، تا هستم و هست آن رفیق
دارمش چون جان عزیز و گوش بر فرمان مهر

هر کسی گوید برون شد دوست از بیمارگاه
دامنش بوسم ز شادی تا لب خندان مهر

'کامل'ا، دیگر تو و مهر و وفا، صدق و صفا
باش سخت و ثابت و صادق، تو و پیمان مهر!
(صفحە ٢٢٨ چاپ انیسی و ٣٦٣ چاپ جعفر امامی)
بحر عروضی شعر: رمل مثمن محذوف: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
نووسین: کەماڵ ڕەحمانی

پەراوێز edit