شاعیر: ئاوات کتێب: شاری دڵ سەرناو: دوران مهر سەبارەت: (صفحە ٢٢٨ چاپ انیسی و ٣٦٣ چاپ جعفر امامی) - بحر عروضی شعر: رمل مثمن محذوف: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن - نووسین: کەماڵ ڕەحمانی با دل شوریده گیرم بعد از این دامان مهر خوش بود با عشق جانان طی شود دوران مهر شاهد مهر و وفایش بس که گوید مهتدی بستری گردید اکنون در بیمارستان مهر آن مدبّر خواند درس مهر و میل دوستان زان سبب بگرفته مدرک در دبیرستان مهر آنقدر با لطف و مهر است و وفا گویی که او در زمان کودکی خورده است از پستان مهر گوی چوگان وفا گردد بر هر آشنا جان فدای آشنا اینک سر و میدان مهر تا بود جان در بدن، تا هستم و هست آن رفیق دارمش چون جان عزیز و گوش بر فرمان مهر هر کسی گوید برون شد دوست از بیمارگاه دامنش بوسم ز شادی تا لب خندان مهر 'کامل'ا، دیگر تو و مهر و وفا، صدق و صفا باش سخت و ثابت و صادق، تو و پیمان مهر! ++++++++++++++++++++++