صوفیان وردشان 'انالحق' بود
گرچه منصوروار بر دارند
روز و شب با خدا به امر خدای
پرده از روی کار بردارند
ظاهراً گرچه مفلساند و فقیر
لیک اندر خفا چو سردارند
زین جهان گر تو بینی زار و نزار
زان جهان بین مقیم دربارند
گر ندارند ملک و ثروت و مال
قوچ قربانیاند و سردارند
جز خدا را به دل نمیبینند
از همه کائنات بیزارند
جز 'امامی' که پیر و افتاده است
مردمان خدای درکارند
گرچه منصوروار بر دارند
روز و شب با خدا به امر خدای
پرده از روی کار بردارند
ظاهراً گرچه مفلساند و فقیر
لیک اندر خفا چو سردارند
زین جهان گر تو بینی زار و نزار
زان جهان بین مقیم دربارند
گر ندارند ملک و ثروت و مال
قوچ قربانیاند و سردارند
جز خدا را به دل نمیبینند
از همه کائنات بیزارند
جز 'امامی' که پیر و افتاده است
مردمان خدای درکارند