در اوستا هور به معنای خورشید است و هورامان یعنی جایگاه خورشید. همچنین هورامان از دو واژه هورا به معنی اهورامزدا ومان به معنی خانه و سرزمین ترکیب یافته و معنای آن سرزمین اهورا مزداست.
یک معنی جدیدتر که اگر چه با مسماست اما نمی توان ریشه تاریخی برای آن پیدا کرد این است که هورامان به معنی بلند شده یا برگزیده شده می باشد. اگر به جغرافیای هورامان توجه کنیم درمی یابیم که اطراف این سرزمین را از چهار طرف چهار دشت محصور کرده است. از شمال منطقه هموار کردستان ومریوان، از جنوب دشت ذهاب، از شرق دشت ماهیدشت واز غرب دشت شاره زور یا شهرزور. ودر وسط این چهار دشت منطقه کوهستانی و صعب العبور وجنگلی هورامان قرار گرفته است.
خانه هاي روستا كه به طور كلي از سنگ و به صورت خشكه چين ساخته شده، پلكاني كوهستاني را ايجاد كرده كه در زير هر پله مردماني تندرست و شاداب جاي گير شده اند و معني زندگي را با لذت درك مي كنند.
روستاهايي پلکاني با ٣هزار و ٥٩٦ خانوار ١٨ هزار و ٩٦٩ نفرجمعيت تابع بخش سروآباد شهرستان مريوان است که به شيب تند خانه ها و سختي کوههاي بلند پر از برف و دره هاي عميق مشهور شده است.
اين روستا از سمت غرب با كشورعراق و از سمت جنوب به پاوه و كوه شاهو و از طرف شمال به مريوان و در طرف شرق به روستاهاي ژاورود و شهرستان سنندج همسايه است. كوه تخت با ٢ هزار و ٧٧٠ متر در غرب اين دهستان واقع شده است. يک شاخه مهم رودخانه سيروان ازاين دهستان سرچشمه گرفته و پس از تلاقي اين دو رودخانه با يكديگر در خاك كردستان عراق به درياچه دربنديخان ميريزد. مرکز روستا با ٤٤٩ خانوار، ٢ هزار و ١٤٨ نفر جمعيت در فاصله ٧٥ كيلومتري جنوب مريوان واقع شده است
تاریخ
تاریخ هورامان به زمان سلسله پیشدادیان برمی گردد. هرچند که از آن تاریخ اطلاع چندانی دردست نیست با این حال اهالی هورامان خود را ازنسل اردشیر دراز دست ملقب به بهمن فرزند اسفندیار می دانند.
درتواریخ مذکور است که این منطقه همچون دیگر مناطق کردستان تا قرن ١١ ق. م تحت سلطه دولت بابل بود. درزمان تگلات پالاسر اول(١١٠٠-١١١٥ ق. م) سپاه آشور به ارمنستان حمله برده آنجا را فتح نمود سپس به حوالی دریاچه وان سپاه راند بعد از او آراد نیراری وفرزندش آشور بانی پال حملات اورا ادامه دادند ولی نتوانستند از کوههای زاگرس عبور کنند تنها توانستند منطقه هورامان را فتح نمایند. هورامان مدتها تحت سلطه دولت آشور بود.
دراین دوران بود که حروف ماسی موراتی درمیان کردان رواج داشته وبا این حروف کتابت نموده اند که تا قرون اولیه اسلام هم دربین هورامیها این خط رایج بوده است(تاریخ مردوخ)
در حدود قرن سوم پیش از میلاد اسکندر مقدونی به ایران حمله برد وتمام ایران رابه آتش کشید. هورامان از این غائله مستثنی نبود. اما هورامان تنها جایی بود که بصورت جدی دربرابر سیل خروشان سپاه اسکندر مقاومت کرد و مقاومت دلاور ایرانی آریوبرزن که با پرتاب سنگهای عظیم در تنگه دربند دزلی برروی سپاهیان اسکند موجب تلفات فراوانی برای آن سپاه شکست ناپذیر بود، درکتابها مسطور است.
سپاهیان سلوکی بعد از تسلط برمنطقه درصدد محوکردن آثار تمدن ایران وجایگزینی فرهنگ یونانی برآمدند. تمام آتشکده ها را ویران ساختند ومردم را به پرستش الهه ها واصنام مجبور کردند. اگر چه هیچ نشانه ای از پرستش بت در این منطقه موجود نمی باشد اما گویا (الهه بل خدای آبها ) یکی از الهه های یونانی بوده که مورد پرستش قرار می گرفته است. وامروزه هنوز آثاری از آن باقی مانده ویکی از بزرگترین چمشه های آب معدنی دنیا درهورامان به نام چشمه بل نمودی از اعتقاد به این این الهه دربین هورامیان است.
درقرن دوم و اول قبل از میلاد هورامان تحت سلطه حکومت ارمنستان بوده است که از اسنادی که درهورامان کشف شده، مشخص گردیده که درسال٨٨ ق. م منطقه اورامانات تحت حکومت ارتاکسیس یا ارتاکسیاس بوده است.
چرم نوشته های هورامان
در سال ١٩١٣ یکی از بزرگترین اخبار فرهنگی جهان کشف سه سند خیلی مهم (اجاره نامه) درمنطقه هورامان بود که تاریخ وفرهنگ ناشناخته کرد را روشن می سازد. درباره چگونگی کشف این سه سند خیلی قدیمی جمال رشید می نویسد: «شیخ امین شیخ علاالدین نقشبندی برای من تعریف کرد که دکترسعید خان کردستانی برای مداوای چشم عباسقلی سان(سلطان هورامان) به هورامان آمده بود. قبل از آمدن این دکتر شیخ علاالدین به همراه مریدانش به ده پلنگان می رود. درآنجا یکی از مریدانش راکه به ورگل مشهور بوده به کمک چند تن دیگر برای نقب غاری در آن حوالی به منظور دسترسی به آب می فرستد. درحین کندن دروسط غار به جایی پر از شلتوک می رسند درداخل شلتوک کوزه ای مومیایی شده پیدا می کنند که بعد از شکستن آن متوجه می شوند پر از ارزن بوده وسه قباله سند درداخل آن است. شیخ علاالدین این سه قباله را به دکتر سعید کردستانی می دهد وایشان هم آن را به انگلستان برده بدست دکتر ادوارد براون مستشرق ومورخ معروف می ساند. دکتر براون به کمک پرفسور منس متخصص خط وزبان یونانی پی به رمز اسناد می برند. این اسناد اجاره نامه هایی بوده که یکی از آنها به زبان پهلوی وخط سریانی نوشته شده(٨٨ق. م). دونسخه دیگر با خط وزبان یونانی نگاشته شده اند ومضمون هردویکی است. این دونسخه درزمان فرهاد چهارم از پادشاهان اشکانی نوشته شده اند. (٢٢ و ٢١ ق. م). این قباله ها درواقع خرید وفروش تاکستان می باشد. همچنین این اسناد دلالت براین دارند که درآن ایام منطقه هورامان تحت حکومت ارمنستان بوده است. بنا به گفته آیت الله مردوخ مورخ کرد، حکمران هورامان درآن عهد بهمن سوم از نسل هجدهم بهمن اول پسر اسفندیار بوده است.
زبان
زبان هورامی درحقیقت همان زبان مادیست که اصل وریشه آن زبان آریانی قدیم یا «آنزان» می باشد. آنزان پدر تمام زبانهای مادی وهندی وپارسی وعیلامی است وتقریباً سه هزار سال پیش از میلاد مسیح آریانها به آن تکلم می نموده اند که به مرور شعبه شعبه شده وتغییرات کلی پیدا کرده است. چنانکه می دانیم امروزه زبان فارسی رابطه خود را با فارسی قدیم از دست داده، جملات بیشماری اعم از عربی وترکی ومغولی داخل زبان فارسی رایج گردیده است. وبطور کلی شکل وافعال آن تغییر یافته بطوری که نگاشتن به زبان فارسی ساده ( زبانی که در پرسپولیس استخر فارس نوشته شده) خیلی دشوار می باشد. اما بالعکس زبان هورامی از قاعده مستثنی است. هورامی زبانها کلمات زیادی از عربی داخل زبان خود نکرده اند وشکل وافعال خود را حتی المقدور حفظ نموده اند. در زبان هورامی افعال وقواعدی وجود دارد که نسبت به سایر زبانها امتیازمحسوب می شود. بطور مثال برای زن ومرد ویا بطور کلی برای نر وماده قواعدی متفاوت است که درزبانهای دیگر آریانی مانند فارسی وکردی وجود ندارد.
درزبان هورامی هزاران واژه از زبان پهلوی وپیش از آن می توان یافت. درهورامان بهار را وه هار وتابستان را هامن یا هاوین می گویند. بنابر این می توان گفت که یک دسته از اقوام ایرانی یعنی هورامی ها با وجود تحمل سیلهای بنیان کن حوادث ووقایع تاریخی وآتش های جانگداز تاخت وتازهای اقوام مهاجم درنهایت دلاوری وپایداری بیش از دیگر اقوام ایرانی درحفظ زبان نیاکان خود وفادار وبرقرارمانده اند.
دین
عبادت وپرستش هرمزد درهورامان به مانند دیگرولایات ایران رواج داشت. اما این عبادت فقط مختص اشراف وبزرگان بود که به آنها«پیر» می گفتند. کم کم پیر ها هرمزد پرستی را به انواع خرافات وسحر وشعبده بازی وجادوگری آلودند واین روند تاقرن هفتم قبل ازمیلاد ادامه داشت تااینکه درسال٦٦٠ ق. م زردشت دوم که یکی از هوشمندان کرد بود در حوالی دریاچه اورمیه برعلیه این مفاسد قیام کرده وبه اشاعه افکار خود وتحکیم آئین اهوراپرستی می پردازد. بنا بر این مردم هورامان زردشتی بوده و اهورامزدا را خدای یکتا دانسته و پرستش کرده اند.
در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که به زبان هورامی بسیارنزدیک است بدست آمده که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است. این اشعار براین دلالت دارد که کردها وبالاخص هورامیها درآغاز اسلام آئین زردشتی داشته اند واهورامزدا را پرستش نموده اند. دراین اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها وروستاها را تانواحی شهرزور خراب وویران می کنند.
متن اشعار:
هـرمــزگان رمــــان ئــــاتـران کـــــژان
ویشان شارده وه گه وره گه وره کان
زورکـــاری عاره بکــــــردنه خـــاپــوور
گنــــا ئی پاله هــــه تـا شـــاره زوور
شه ن وو کـه نیکان وه دیل بشینــا
میـــــر ئازا تلـــی ژ روی هـــه وینــا
ره ویشت زه رده شت مانووه بیکه س
بـــزیـکا نیـکا هــرمزد وه هیـچ که س
معنی اشعار چنین است:
١-(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. ومسجد معرب مزگد یا مزگت است که ازمزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد ومحتاجین به هرمزد است). ٢- عرب ستمکار دهات وشهرها را تاشهرزور خاپور وویران نمودند. ٣- زنان ودختران را به اسیری گرفتند ودلیران به خون خود غلطیدند. ٤- روش وآئین زردشت بیکس ماند وهرمزد به هیچ کس رحم نکرد.
مردم هورامان به سه عنصر آب وخاک وآتش اعتقاد داشتند. مرده را نمی سوزاندند وآن را در خاک دفن نمی کردند ودر آب نمی انداختند تا مبادا سه عنصر مقدس آتش وخاک وآب را آلوده کنند. بلکه مرده را به بالای کوهی می بردند تا پرندگان وحشی وکرکسها ولاشخورها گوشت اورا بخورند و پس از از بین رفتن گوشت، استخوانها را دفن می کردند. معمولاً کوه «دالانی»جایگاه خوبی برای این کار بود. دالانی به معنای مکان دالها یا کرکسهاست و در نزدیکی دالانی محلی دیگر هست که به آن «کله به ره ودالا» یا گذر گاه کرکسها می گویند وگمان می رود این مکان نیز محلی برای گذاشتن لاشه مردگان بوده است.
آثار فراوان به جامانده حاکی از زردشتی بودن مردم هورامان است مردم هورامان به نور وروشنایی اعتقاد داشتند وآن را مقدس می شمردند ومظهر قدرت اهورامزدا می دانستند. در اکثر روستاهای هورامان آثار بجا مانده از آتشکده ویا معبد زردشتی دیده می شود. کوه آتشگاه در پاوه نمادی از تقید مردم هورامان به آیین زردشتی وآتش پرستی بوده است. درکوه آتشگاه آتشکده ای قرار داشته که حدود هزار سال آتش مقدس فروزان بوده که با آمدن اسلام درهمان قرون اولیه اسلامی بوسیله مسلمان تخریب شده است. با این حال هنوز بقایای آتشکده موجود است.
موسیقی هورامان
بدون شک باید قبول کرد که سخن گفتن در مورد پیشینه ی فرهنگی هر ملتی بدون در نظر گرفتن اساس ادبیات عامیانه ی آن ملت امکانپذیر نیست و این فرهنگ فولکولوریک است که راه را برای شناسایی سایر اجزاء فرهنگی هموار میکند. ادبیات شفاهی فولکلوریک است که ما را همچون راهنمایی مطمئن به اعماق فرهنگ، تاریخ، ادبیات و تمدن... هر ملتی سوق میدهد.
فولکلور عبارت است از مجموعه ی عقاید و افسانهها و آداب و رسوم تودهی مردم، نمایشنامه ها و ترانه های مردم چه سنتی و محلی و آثار فولکلوریک هر قومی و ملتی آیینه ی روشنی است که چهره ی حقیقی و عناصر زندگی مردم را مینمایاند. ماکسیم گورکی میگوید: «فولکلور پایه و اساس ادبیات و پشتوانه ی عظیمی است برای شاعران و نویسندگان. و اضافه میکند اگر ما شناخت درستی از گذشته داشته باشیم آیندهای درخشان خواهیم داشت.
بعضی از عناصر موسیقی ما بخشی از فولکلور را تشکیل میدهند. چرا که موسیقی کُردی موسیقی بسیار وسیع و پُرقدرتی است که بر چهار نوع تقسیم میشود.
نوع اول موسیقی محلی است که هر سال یکی از ترانههای آن گل میکند و بیشتر خوانندگان آن هم از شهرها سر در میآورند. نوع دوم موسیقی فولکلوریک است که با مراسم خاصی اجرا میشود و نوع سوم موسیقی «بیتخوانی» است و بیت یک قسم از ادبیات گونهی مکری است که همراه با مراسم خاصی اجرا میشود و عبارت است از سلسله منظومههای حماسی و شورانگیزی میانه کُردی که به صورت نظم و نثر نوشته شده است و بیت خوانی تا حدی شبیه به شاهنامهخوانی است و نوع چهارم تران هی سیاه چمانه و آهنگ عشق و غمناک نوع دیگر این موسیقی است که از صداهای مختلف این خواننده استفاده میکند و انواع صداهای گلو و در عین حال هر صدای مختلف را در آن ملودی بکار میبرند و این باعث شگفت است چون خوانندگان مهم اپرا هم نمیتوانند از هر سه صدر استفاده کنند. در کُردستان نمونههای گوناگونی از موسیقی محلی وجود دارد که هر کدام بنا به شرایط جغرافیایی و قومی شکل و مختصات قومی مختلفی دارند. و این گونه موسیقی وابسته به عصر باستان است. زیرا کُردستان به علت داشتن کوههای بلند و صعبالعبور و دره های عمیق تا حدی از ثأثیر پذیری عوامل بیگانه محفوظ مانده که هنوز در زبان کُردی و اشعار و ترانههایی وجود دارد که در ستایش آشوزرتشت و آتشکدههای کُردستان است. هورامان منطقهای کوهستانی است که از شرق به سنندج و از جانب غرب به ناحیه ی شهر شارزور در کُردستان عراق و از شمال به شهر مریوان و از جانب جنوب به جوانرود محدود است. هورامان به دو ناحیه ی کلی تقسیم میشود. هورامان لهون که بر دامنه ی غربی کوه شاهو که در رشته کوههای زاگرس واقع شده است و اورامان تخت به ناحیهی ژاوه رود که دامنهی شرقی کوه شاهو را در بر میگیرد به عبارتی کوه شاهو، هورامان را به دو ناحیه لهون و هورامان تخت تقسیم میکند.
شهرستان پاوه و بخشهای نوسود و روستای کیمنه در کرماشان متعلق به اورامان لهون و روستای اورامان تخت، دزلی، دركي و... در ناحیه اورامان تخت هستند. بخش شرق اورامان تخت که به شهر سنندج منتهی میگردد، ژاوه رود نام دارد. هورامان تخت و ژاوه رود در استان کُردستان قرار دارند و بخشی از اورامان لهون در خاک عراق واقع شده است که شامل حلبچه، ته ويَلَيَ و بياره که در شاره زور واقع هستند ٤٥ خاک اورامان در ایران قرار دارد. اورامان سرزمین باستانی دارای فرهنگی غنی و بارور میباشد. قسمتی از این هنر وتمدن باستانی موسیقی است.
مهمترین سند در بارهی موسیقی اورامان «کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم»تألیف شمس قیس رازی سدی قرن هفتم هجری است که میگوید: خوشترین اوزان فهلویاتیست که ملحونات آن را اورامنان میخوانند. اهل دانش ملحونات این وزن را ترانه نام کردهاند و شعر مجرد آن را دو بیتی خواندند. طبق گفتهی قیس رازی فهلویات یعنی اشعاری که با آواز خوانده میشده لحن «اورامن یا اورامنان» خواندهاند.
عناوین مختلف آوازها در دو منطقهی کُردستان مفاهیم سیاه چمانه ده ره یی، گوشی چه پله بزم اختصاص به موسیقی ندارد. موسیقی اورامان مطلقاً آوازی است بر عکس در دیگر مناطق اجرای ساز جنوبی یا ملودیک در همراهی با آواز و یا اجرای سازی به تنهایی و بدون آواز رایج است. ملودیهای رایج در موسیقی اورامان هر یک به مراسم و شرایط خاص تعلق دارد. مفاهیم متعدد آوازها عبارتند از: سیاه چمانه، «ده ره یی (ده ریانه) شیخانه، گوشی»
آوازهای مراسم عروسی در اورامان عبارتن از ١- یاران یاران ٢- گه ریان ٣- چه پله. اما سیهچمانه در موسیقی اورامان است. این آواز نزد مردم اورامان جایگاه والایی دارد. و آن را کهنترین میراث فرهنگی خویش معرفی مینمایند که در ریتم به شیوهی «هوره» میباشد و خود اورامان نام آهنگی باستانی است ساختهی «باربد آهنگساز مشهور ایران باستان» سیاه چمانه مثل دیگر فرمها از اشعاری فولکلوریک مایه میگیرد ولی بر خلاف حیران و لاوک مفاهیمی کوتاه و مقطع دارند. هر بیت شعر مستقلاً مفهوم واحدی دارد. از ویژگیهای سیاه چمانه کشش صدا و تراکم امواج صوتی در حنجره و امتداد آن است که میتوان آن را نشان روح استقامت، پایداری و تداوم در مقابل جلوههای سخت زندگی در کوهستان زیبای منطقه دانست. موسیقی اورامان با ملودیهای افسرده و اشعار حزینش راز هزاران سال اندوه را در خود دار؛ رازی که از دیاری کهن و سرزمینی باستانی به نام اورامان و از ملتی زحمتکش به نام اورامی سخن میگوید.
سیاه چمانه اورامی را باید همانند تاریخی قدیمی و باستانی و ریشهی فرهنگ و هنر غنی کرد نگاه کرد. ریشه و تمدنی چهار هزار ساله که میتواند هنر باستانی و غنی کرد را به تمام جهانیان بنمایاند. این پیشینهی تاریخی بعد از یوسف یاسکه تنها به دست عثمان هورامی است که زنده شد و همانند باغبانی از این باغ محافظت نموده است. سیاه چمانه ترکیب دو واژهی «سیا و چم» و پسوند «انه» است. سیا به معنای «سیاه» و چم معناهای گونهگونی چون «رود خانه، چشم، بیشهی کنار رودخانه، خم و خمیده» دارد. اگر پارهی دوم سیاه چمانه (چمان +ه) نسبت در نظر بگیریم خم شدن معنا دارد بنا بر این عنوان این آواز میتواند سیاه چشم، رود خانه ی سیاه، خم ناشی از غم و اندوه معنی کرد. مضمون متن سیاه چمانه را وصف طبیعت و غم هجران و فراق تشکیل میدهد. یکی از خوانندگان این نوا وجه تسمیه سیه چمانه را به آواز چنین نقل کرده: سیاه چمانه اولین بار در حضور پیر شالیار اجرا شده است که در هنگام اجرا احتمالاً جامهای سیاه به تن داشته که سیاه جامگان هم گفته و جامهی سیاه استنباط گردیده است. همچنین آن را آوازی در وصف سیاهی چشمان دانستهاند زیرا معنی سیاه چشم نیز میدهد. با توجه به لحن اندوهگین و ملودی آواز سیاه چمانه و تقدس آن نزد مردم اورامان این آواز را احتمالاً مرتنط با مراسم مذهبی میدانند که به تدریج فراموش شده است. در حال حاضر سیاه چمانه عنوان زیادی دارد. و به انواع مختلف هم خوانده میشود؛ به عنوان مثال سیاه چمانه عروس آوردن که به عنوان بادهی بادهی میباشد و آوازی مخصوص به خود دارد. سیاه چمانه شادی که به آن «به زمو گیلای» گفته میشود برای استقبال از عروس. سیاه چمانه چه مه ری شیون و آزار که آواز مخصوصی دارد مردم را برای شین و زاری دعوت میکند.
«قور پیوان» نوع دیگر مردم را برای بیداری وکار خبر دارکردن دعوت کرده که سیاه چمانهی «سمریست» برای روزی تازه و کاری تازه. سیاه چمانه شیخانه و عارفانه نیز نوع دیگر است برای مجالس عارفانه. سیاه چمانهی آن آمدن بهار، سیاه چمانهی مرثیه خوانی، سیاه چمانهی شروع جنگ، سیاه چمانهی خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی و... .
از خوانندگان مشهور این نوا عثمان هورامی است که متأسفانه سالهاست مردم اورامان در سوگ صدایش رنج میبرند. میتوان به محمد حسین کیمنهای، جمیل نوسودی، فتح الله امینی، و... . نیز اشاره کرد.
آری سیاه چمانه خود از رنج و درد ملتی سخن میگوید... از مردمی و سرزمینی که دارای تمدن با ارزش تاریخی، فرهنگی غنی و آداب و رسوم ویژه، زیبا و صف ناشدنی دارد. سیاه چمانه هورامان خود گویای حقیقی است که میخواهند آن را نادیده بگیرند اما با وجود هزاران سال نه سیاه چمانه بلکه خود هورامان زنده است و با تمدناش پایدار مانده و خواهد ماند و هر چه از وصف هورامان و موسیقی هورامان بگوییم چون نگرش یک دلداده به دلدار است و چنین گفتاری را پایان نیست.
شعر و ادب هورامی
شعر وادب هورامی بصورت مکتوب از زمان پیر شالیاربزرگ (با کتاب ماریفه توو شالیاری)در کنار سایر مناطق هورامان بزرگ درهورامان تخت فعالیت داشته و دارد بی شک استاد صیدی هورامان تختی با شاهکارش(دیوان صیدی) کمک بزرگی به ادبیات هورامی کرد. اکنون شعروادبیات در هورامان تخت با شاعرانی نظیر ماموستا محمد امین مشهوربه میرزای هورامی(صاحب دو اثر 'سه وزه ی کوسالان' و 'دیوان اشعار')دنبال میشود.
یک معنی جدیدتر که اگر چه با مسماست اما نمی توان ریشه تاریخی برای آن پیدا کرد این است که هورامان به معنی بلند شده یا برگزیده شده می باشد. اگر به جغرافیای هورامان توجه کنیم درمی یابیم که اطراف این سرزمین را از چهار طرف چهار دشت محصور کرده است. از شمال منطقه هموار کردستان ومریوان، از جنوب دشت ذهاب، از شرق دشت ماهیدشت واز غرب دشت شاره زور یا شهرزور. ودر وسط این چهار دشت منطقه کوهستانی و صعب العبور وجنگلی هورامان قرار گرفته است.
خانه هاي روستا كه به طور كلي از سنگ و به صورت خشكه چين ساخته شده، پلكاني كوهستاني را ايجاد كرده كه در زير هر پله مردماني تندرست و شاداب جاي گير شده اند و معني زندگي را با لذت درك مي كنند.
روستاهايي پلکاني با ٣هزار و ٥٩٦ خانوار ١٨ هزار و ٩٦٩ نفرجمعيت تابع بخش سروآباد شهرستان مريوان است که به شيب تند خانه ها و سختي کوههاي بلند پر از برف و دره هاي عميق مشهور شده است.
اين روستا از سمت غرب با كشورعراق و از سمت جنوب به پاوه و كوه شاهو و از طرف شمال به مريوان و در طرف شرق به روستاهاي ژاورود و شهرستان سنندج همسايه است. كوه تخت با ٢ هزار و ٧٧٠ متر در غرب اين دهستان واقع شده است. يک شاخه مهم رودخانه سيروان ازاين دهستان سرچشمه گرفته و پس از تلاقي اين دو رودخانه با يكديگر در خاك كردستان عراق به درياچه دربنديخان ميريزد. مرکز روستا با ٤٤٩ خانوار، ٢ هزار و ١٤٨ نفر جمعيت در فاصله ٧٥ كيلومتري جنوب مريوان واقع شده است
تاریخ
تاریخ هورامان به زمان سلسله پیشدادیان برمی گردد. هرچند که از آن تاریخ اطلاع چندانی دردست نیست با این حال اهالی هورامان خود را ازنسل اردشیر دراز دست ملقب به بهمن فرزند اسفندیار می دانند.
درتواریخ مذکور است که این منطقه همچون دیگر مناطق کردستان تا قرن ١١ ق. م تحت سلطه دولت بابل بود. درزمان تگلات پالاسر اول(١١٠٠-١١١٥ ق. م) سپاه آشور به ارمنستان حمله برده آنجا را فتح نمود سپس به حوالی دریاچه وان سپاه راند بعد از او آراد نیراری وفرزندش آشور بانی پال حملات اورا ادامه دادند ولی نتوانستند از کوههای زاگرس عبور کنند تنها توانستند منطقه هورامان را فتح نمایند. هورامان مدتها تحت سلطه دولت آشور بود.
دراین دوران بود که حروف ماسی موراتی درمیان کردان رواج داشته وبا این حروف کتابت نموده اند که تا قرون اولیه اسلام هم دربین هورامیها این خط رایج بوده است(تاریخ مردوخ)
در حدود قرن سوم پیش از میلاد اسکندر مقدونی به ایران حمله برد وتمام ایران رابه آتش کشید. هورامان از این غائله مستثنی نبود. اما هورامان تنها جایی بود که بصورت جدی دربرابر سیل خروشان سپاه اسکندر مقاومت کرد و مقاومت دلاور ایرانی آریوبرزن که با پرتاب سنگهای عظیم در تنگه دربند دزلی برروی سپاهیان اسکند موجب تلفات فراوانی برای آن سپاه شکست ناپذیر بود، درکتابها مسطور است.
سپاهیان سلوکی بعد از تسلط برمنطقه درصدد محوکردن آثار تمدن ایران وجایگزینی فرهنگ یونانی برآمدند. تمام آتشکده ها را ویران ساختند ومردم را به پرستش الهه ها واصنام مجبور کردند. اگر چه هیچ نشانه ای از پرستش بت در این منطقه موجود نمی باشد اما گویا (الهه بل خدای آبها ) یکی از الهه های یونانی بوده که مورد پرستش قرار می گرفته است. وامروزه هنوز آثاری از آن باقی مانده ویکی از بزرگترین چمشه های آب معدنی دنیا درهورامان به نام چشمه بل نمودی از اعتقاد به این این الهه دربین هورامیان است.
درقرن دوم و اول قبل از میلاد هورامان تحت سلطه حکومت ارمنستان بوده است که از اسنادی که درهورامان کشف شده، مشخص گردیده که درسال٨٨ ق. م منطقه اورامانات تحت حکومت ارتاکسیس یا ارتاکسیاس بوده است.
چرم نوشته های هورامان
در سال ١٩١٣ یکی از بزرگترین اخبار فرهنگی جهان کشف سه سند خیلی مهم (اجاره نامه) درمنطقه هورامان بود که تاریخ وفرهنگ ناشناخته کرد را روشن می سازد. درباره چگونگی کشف این سه سند خیلی قدیمی جمال رشید می نویسد: «شیخ امین شیخ علاالدین نقشبندی برای من تعریف کرد که دکترسعید خان کردستانی برای مداوای چشم عباسقلی سان(سلطان هورامان) به هورامان آمده بود. قبل از آمدن این دکتر شیخ علاالدین به همراه مریدانش به ده پلنگان می رود. درآنجا یکی از مریدانش راکه به ورگل مشهور بوده به کمک چند تن دیگر برای نقب غاری در آن حوالی به منظور دسترسی به آب می فرستد. درحین کندن دروسط غار به جایی پر از شلتوک می رسند درداخل شلتوک کوزه ای مومیایی شده پیدا می کنند که بعد از شکستن آن متوجه می شوند پر از ارزن بوده وسه قباله سند درداخل آن است. شیخ علاالدین این سه قباله را به دکتر سعید کردستانی می دهد وایشان هم آن را به انگلستان برده بدست دکتر ادوارد براون مستشرق ومورخ معروف می ساند. دکتر براون به کمک پرفسور منس متخصص خط وزبان یونانی پی به رمز اسناد می برند. این اسناد اجاره نامه هایی بوده که یکی از آنها به زبان پهلوی وخط سریانی نوشته شده(٨٨ق. م). دونسخه دیگر با خط وزبان یونانی نگاشته شده اند ومضمون هردویکی است. این دونسخه درزمان فرهاد چهارم از پادشاهان اشکانی نوشته شده اند. (٢٢ و ٢١ ق. م). این قباله ها درواقع خرید وفروش تاکستان می باشد. همچنین این اسناد دلالت براین دارند که درآن ایام منطقه هورامان تحت حکومت ارمنستان بوده است. بنا به گفته آیت الله مردوخ مورخ کرد، حکمران هورامان درآن عهد بهمن سوم از نسل هجدهم بهمن اول پسر اسفندیار بوده است.
زبان
زبان هورامی درحقیقت همان زبان مادیست که اصل وریشه آن زبان آریانی قدیم یا «آنزان» می باشد. آنزان پدر تمام زبانهای مادی وهندی وپارسی وعیلامی است وتقریباً سه هزار سال پیش از میلاد مسیح آریانها به آن تکلم می نموده اند که به مرور شعبه شعبه شده وتغییرات کلی پیدا کرده است. چنانکه می دانیم امروزه زبان فارسی رابطه خود را با فارسی قدیم از دست داده، جملات بیشماری اعم از عربی وترکی ومغولی داخل زبان فارسی رایج گردیده است. وبطور کلی شکل وافعال آن تغییر یافته بطوری که نگاشتن به زبان فارسی ساده ( زبانی که در پرسپولیس استخر فارس نوشته شده) خیلی دشوار می باشد. اما بالعکس زبان هورامی از قاعده مستثنی است. هورامی زبانها کلمات زیادی از عربی داخل زبان خود نکرده اند وشکل وافعال خود را حتی المقدور حفظ نموده اند. در زبان هورامی افعال وقواعدی وجود دارد که نسبت به سایر زبانها امتیازمحسوب می شود. بطور مثال برای زن ومرد ویا بطور کلی برای نر وماده قواعدی متفاوت است که درزبانهای دیگر آریانی مانند فارسی وکردی وجود ندارد.
درزبان هورامی هزاران واژه از زبان پهلوی وپیش از آن می توان یافت. درهورامان بهار را وه هار وتابستان را هامن یا هاوین می گویند. بنابر این می توان گفت که یک دسته از اقوام ایرانی یعنی هورامی ها با وجود تحمل سیلهای بنیان کن حوادث ووقایع تاریخی وآتش های جانگداز تاخت وتازهای اقوام مهاجم درنهایت دلاوری وپایداری بیش از دیگر اقوام ایرانی درحفظ زبان نیاکان خود وفادار وبرقرارمانده اند.
دین
عبادت وپرستش هرمزد درهورامان به مانند دیگرولایات ایران رواج داشت. اما این عبادت فقط مختص اشراف وبزرگان بود که به آنها«پیر» می گفتند. کم کم پیر ها هرمزد پرستی را به انواع خرافات وسحر وشعبده بازی وجادوگری آلودند واین روند تاقرن هفتم قبل ازمیلاد ادامه داشت تااینکه درسال٦٦٠ ق. م زردشت دوم که یکی از هوشمندان کرد بود در حوالی دریاچه اورمیه برعلیه این مفاسد قیام کرده وبه اشاعه افکار خود وتحکیم آئین اهوراپرستی می پردازد. بنا بر این مردم هورامان زردشتی بوده و اهورامزدا را خدای یکتا دانسته و پرستش کرده اند.
در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که به زبان هورامی بسیارنزدیک است بدست آمده که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است. این اشعار براین دلالت دارد که کردها وبالاخص هورامیها درآغاز اسلام آئین زردشتی داشته اند واهورامزدا را پرستش نموده اند. دراین اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها وروستاها را تانواحی شهرزور خراب وویران می کنند.
متن اشعار:
هـرمــزگان رمــــان ئــــاتـران کـــــژان
ویشان شارده وه گه وره گه وره کان
زورکـــاری عاره بکــــــردنه خـــاپــوور
گنــــا ئی پاله هــــه تـا شـــاره زوور
شه ن وو کـه نیکان وه دیل بشینــا
میـــــر ئازا تلـــی ژ روی هـــه وینــا
ره ویشت زه رده شت مانووه بیکه س
بـــزیـکا نیـکا هــرمزد وه هیـچ که س
معنی اشعار چنین است:
١-(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. ومسجد معرب مزگد یا مزگت است که ازمزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد ومحتاجین به هرمزد است). ٢- عرب ستمکار دهات وشهرها را تاشهرزور خاپور وویران نمودند. ٣- زنان ودختران را به اسیری گرفتند ودلیران به خون خود غلطیدند. ٤- روش وآئین زردشت بیکس ماند وهرمزد به هیچ کس رحم نکرد.
مردم هورامان به سه عنصر آب وخاک وآتش اعتقاد داشتند. مرده را نمی سوزاندند وآن را در خاک دفن نمی کردند ودر آب نمی انداختند تا مبادا سه عنصر مقدس آتش وخاک وآب را آلوده کنند. بلکه مرده را به بالای کوهی می بردند تا پرندگان وحشی وکرکسها ولاشخورها گوشت اورا بخورند و پس از از بین رفتن گوشت، استخوانها را دفن می کردند. معمولاً کوه «دالانی»جایگاه خوبی برای این کار بود. دالانی به معنای مکان دالها یا کرکسهاست و در نزدیکی دالانی محلی دیگر هست که به آن «کله به ره ودالا» یا گذر گاه کرکسها می گویند وگمان می رود این مکان نیز محلی برای گذاشتن لاشه مردگان بوده است.
آثار فراوان به جامانده حاکی از زردشتی بودن مردم هورامان است مردم هورامان به نور وروشنایی اعتقاد داشتند وآن را مقدس می شمردند ومظهر قدرت اهورامزدا می دانستند. در اکثر روستاهای هورامان آثار بجا مانده از آتشکده ویا معبد زردشتی دیده می شود. کوه آتشگاه در پاوه نمادی از تقید مردم هورامان به آیین زردشتی وآتش پرستی بوده است. درکوه آتشگاه آتشکده ای قرار داشته که حدود هزار سال آتش مقدس فروزان بوده که با آمدن اسلام درهمان قرون اولیه اسلامی بوسیله مسلمان تخریب شده است. با این حال هنوز بقایای آتشکده موجود است.
موسیقی هورامان
بدون شک باید قبول کرد که سخن گفتن در مورد پیشینه ی فرهنگی هر ملتی بدون در نظر گرفتن اساس ادبیات عامیانه ی آن ملت امکانپذیر نیست و این فرهنگ فولکولوریک است که راه را برای شناسایی سایر اجزاء فرهنگی هموار میکند. ادبیات شفاهی فولکلوریک است که ما را همچون راهنمایی مطمئن به اعماق فرهنگ، تاریخ، ادبیات و تمدن... هر ملتی سوق میدهد.
فولکلور عبارت است از مجموعه ی عقاید و افسانهها و آداب و رسوم تودهی مردم، نمایشنامه ها و ترانه های مردم چه سنتی و محلی و آثار فولکلوریک هر قومی و ملتی آیینه ی روشنی است که چهره ی حقیقی و عناصر زندگی مردم را مینمایاند. ماکسیم گورکی میگوید: «فولکلور پایه و اساس ادبیات و پشتوانه ی عظیمی است برای شاعران و نویسندگان. و اضافه میکند اگر ما شناخت درستی از گذشته داشته باشیم آیندهای درخشان خواهیم داشت.
بعضی از عناصر موسیقی ما بخشی از فولکلور را تشکیل میدهند. چرا که موسیقی کُردی موسیقی بسیار وسیع و پُرقدرتی است که بر چهار نوع تقسیم میشود.
نوع اول موسیقی محلی است که هر سال یکی از ترانههای آن گل میکند و بیشتر خوانندگان آن هم از شهرها سر در میآورند. نوع دوم موسیقی فولکلوریک است که با مراسم خاصی اجرا میشود و نوع سوم موسیقی «بیتخوانی» است و بیت یک قسم از ادبیات گونهی مکری است که همراه با مراسم خاصی اجرا میشود و عبارت است از سلسله منظومههای حماسی و شورانگیزی میانه کُردی که به صورت نظم و نثر نوشته شده است و بیت خوانی تا حدی شبیه به شاهنامهخوانی است و نوع چهارم تران هی سیاه چمانه و آهنگ عشق و غمناک نوع دیگر این موسیقی است که از صداهای مختلف این خواننده استفاده میکند و انواع صداهای گلو و در عین حال هر صدای مختلف را در آن ملودی بکار میبرند و این باعث شگفت است چون خوانندگان مهم اپرا هم نمیتوانند از هر سه صدر استفاده کنند. در کُردستان نمونههای گوناگونی از موسیقی محلی وجود دارد که هر کدام بنا به شرایط جغرافیایی و قومی شکل و مختصات قومی مختلفی دارند. و این گونه موسیقی وابسته به عصر باستان است. زیرا کُردستان به علت داشتن کوههای بلند و صعبالعبور و دره های عمیق تا حدی از ثأثیر پذیری عوامل بیگانه محفوظ مانده که هنوز در زبان کُردی و اشعار و ترانههایی وجود دارد که در ستایش آشوزرتشت و آتشکدههای کُردستان است. هورامان منطقهای کوهستانی است که از شرق به سنندج و از جانب غرب به ناحیه ی شهر شارزور در کُردستان عراق و از شمال به شهر مریوان و از جانب جنوب به جوانرود محدود است. هورامان به دو ناحیه ی کلی تقسیم میشود. هورامان لهون که بر دامنه ی غربی کوه شاهو که در رشته کوههای زاگرس واقع شده است و اورامان تخت به ناحیهی ژاوه رود که دامنهی شرقی کوه شاهو را در بر میگیرد به عبارتی کوه شاهو، هورامان را به دو ناحیه لهون و هورامان تخت تقسیم میکند.
شهرستان پاوه و بخشهای نوسود و روستای کیمنه در کرماشان متعلق به اورامان لهون و روستای اورامان تخت، دزلی، دركي و... در ناحیه اورامان تخت هستند. بخش شرق اورامان تخت که به شهر سنندج منتهی میگردد، ژاوه رود نام دارد. هورامان تخت و ژاوه رود در استان کُردستان قرار دارند و بخشی از اورامان لهون در خاک عراق واقع شده است که شامل حلبچه، ته ويَلَيَ و بياره که در شاره زور واقع هستند ٤٥ خاک اورامان در ایران قرار دارد. اورامان سرزمین باستانی دارای فرهنگی غنی و بارور میباشد. قسمتی از این هنر وتمدن باستانی موسیقی است.
مهمترین سند در بارهی موسیقی اورامان «کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم»تألیف شمس قیس رازی سدی قرن هفتم هجری است که میگوید: خوشترین اوزان فهلویاتیست که ملحونات آن را اورامنان میخوانند. اهل دانش ملحونات این وزن را ترانه نام کردهاند و شعر مجرد آن را دو بیتی خواندند. طبق گفتهی قیس رازی فهلویات یعنی اشعاری که با آواز خوانده میشده لحن «اورامن یا اورامنان» خواندهاند.
عناوین مختلف آوازها در دو منطقهی کُردستان مفاهیم سیاه چمانه ده ره یی، گوشی چه پله بزم اختصاص به موسیقی ندارد. موسیقی اورامان مطلقاً آوازی است بر عکس در دیگر مناطق اجرای ساز جنوبی یا ملودیک در همراهی با آواز و یا اجرای سازی به تنهایی و بدون آواز رایج است. ملودیهای رایج در موسیقی اورامان هر یک به مراسم و شرایط خاص تعلق دارد. مفاهیم متعدد آوازها عبارتند از: سیاه چمانه، «ده ره یی (ده ریانه) شیخانه، گوشی»
آوازهای مراسم عروسی در اورامان عبارتن از ١- یاران یاران ٢- گه ریان ٣- چه پله. اما سیهچمانه در موسیقی اورامان است. این آواز نزد مردم اورامان جایگاه والایی دارد. و آن را کهنترین میراث فرهنگی خویش معرفی مینمایند که در ریتم به شیوهی «هوره» میباشد و خود اورامان نام آهنگی باستانی است ساختهی «باربد آهنگساز مشهور ایران باستان» سیاه چمانه مثل دیگر فرمها از اشعاری فولکلوریک مایه میگیرد ولی بر خلاف حیران و لاوک مفاهیمی کوتاه و مقطع دارند. هر بیت شعر مستقلاً مفهوم واحدی دارد. از ویژگیهای سیاه چمانه کشش صدا و تراکم امواج صوتی در حنجره و امتداد آن است که میتوان آن را نشان روح استقامت، پایداری و تداوم در مقابل جلوههای سخت زندگی در کوهستان زیبای منطقه دانست. موسیقی اورامان با ملودیهای افسرده و اشعار حزینش راز هزاران سال اندوه را در خود دار؛ رازی که از دیاری کهن و سرزمینی باستانی به نام اورامان و از ملتی زحمتکش به نام اورامی سخن میگوید.
سیاه چمانه اورامی را باید همانند تاریخی قدیمی و باستانی و ریشهی فرهنگ و هنر غنی کرد نگاه کرد. ریشه و تمدنی چهار هزار ساله که میتواند هنر باستانی و غنی کرد را به تمام جهانیان بنمایاند. این پیشینهی تاریخی بعد از یوسف یاسکه تنها به دست عثمان هورامی است که زنده شد و همانند باغبانی از این باغ محافظت نموده است. سیاه چمانه ترکیب دو واژهی «سیا و چم» و پسوند «انه» است. سیا به معنای «سیاه» و چم معناهای گونهگونی چون «رود خانه، چشم، بیشهی کنار رودخانه، خم و خمیده» دارد. اگر پارهی دوم سیاه چمانه (چمان +ه) نسبت در نظر بگیریم خم شدن معنا دارد بنا بر این عنوان این آواز میتواند سیاه چشم، رود خانه ی سیاه، خم ناشی از غم و اندوه معنی کرد. مضمون متن سیاه چمانه را وصف طبیعت و غم هجران و فراق تشکیل میدهد. یکی از خوانندگان این نوا وجه تسمیه سیه چمانه را به آواز چنین نقل کرده: سیاه چمانه اولین بار در حضور پیر شالیار اجرا شده است که در هنگام اجرا احتمالاً جامهای سیاه به تن داشته که سیاه جامگان هم گفته و جامهی سیاه استنباط گردیده است. همچنین آن را آوازی در وصف سیاهی چشمان دانستهاند زیرا معنی سیاه چشم نیز میدهد. با توجه به لحن اندوهگین و ملودی آواز سیاه چمانه و تقدس آن نزد مردم اورامان این آواز را احتمالاً مرتنط با مراسم مذهبی میدانند که به تدریج فراموش شده است. در حال حاضر سیاه چمانه عنوان زیادی دارد. و به انواع مختلف هم خوانده میشود؛ به عنوان مثال سیاه چمانه عروس آوردن که به عنوان بادهی بادهی میباشد و آوازی مخصوص به خود دارد. سیاه چمانه شادی که به آن «به زمو گیلای» گفته میشود برای استقبال از عروس. سیاه چمانه چه مه ری شیون و آزار که آواز مخصوصی دارد مردم را برای شین و زاری دعوت میکند.
«قور پیوان» نوع دیگر مردم را برای بیداری وکار خبر دارکردن دعوت کرده که سیاه چمانهی «سمریست» برای روزی تازه و کاری تازه. سیاه چمانه شیخانه و عارفانه نیز نوع دیگر است برای مجالس عارفانه. سیاه چمانهی آن آمدن بهار، سیاه چمانهی مرثیه خوانی، سیاه چمانهی شروع جنگ، سیاه چمانهی خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی و... .
از خوانندگان مشهور این نوا عثمان هورامی است که متأسفانه سالهاست مردم اورامان در سوگ صدایش رنج میبرند. میتوان به محمد حسین کیمنهای، جمیل نوسودی، فتح الله امینی، و... . نیز اشاره کرد.
آری سیاه چمانه خود از رنج و درد ملتی سخن میگوید... از مردمی و سرزمینی که دارای تمدن با ارزش تاریخی، فرهنگی غنی و آداب و رسوم ویژه، زیبا و صف ناشدنی دارد. سیاه چمانه هورامان خود گویای حقیقی است که میخواهند آن را نادیده بگیرند اما با وجود هزاران سال نه سیاه چمانه بلکه خود هورامان زنده است و با تمدناش پایدار مانده و خواهد ماند و هر چه از وصف هورامان و موسیقی هورامان بگوییم چون نگرش یک دلداده به دلدار است و چنین گفتاری را پایان نیست.
شعر و ادب هورامی
شعر وادب هورامی بصورت مکتوب از زمان پیر شالیاربزرگ (با کتاب ماریفه توو شالیاری)در کنار سایر مناطق هورامان بزرگ درهورامان تخت فعالیت داشته و دارد بی شک استاد صیدی هورامان تختی با شاهکارش(دیوان صیدی) کمک بزرگی به ادبیات هورامی کرد. اکنون شعروادبیات در هورامان تخت با شاعرانی نظیر ماموستا محمد امین مشهوربه میرزای هورامی(صاحب دو اثر 'سه وزه ی کوسالان' و 'دیوان اشعار')دنبال میشود.