(١٢٥)
بر ما درِ وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست
من بعد، من و شکستگىِ در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
بر ما درِ وصل بسته میدارد دوست
دل را به فراق خسته میدارد دوست
من بعد، من و شکستگىِ در دوست
چون دوست دل شکسته میدارد دوست
یار پێکبڕانن له سهر دادهخا
له چاڵی دورین سووچه وهدهرخا
به دڵ شکاوی سوچێکی دهگرین
باڵی بهزهیین بهشکم بۆ ڕاخا
له چاڵی دورین سووچه وهدهرخا
به دڵ شکاوی سوچێکی دهگرین
باڵی بهزهیین بهشکم بۆ ڕاخا