شاعیر: ئاوات کتێب: شاری دڵ سەرناو: زخم مژە سەبارەت: روستای قاقڵاوا، ١٣٥٥ شمسی - (صفحە ٢٢٨ چاپ انیسی و ٣٦٠ چاپ جعفر امامی) - بحر عروضی شعر: رمل مثمن مخبون محذوف: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن - نووسین: کەماڵ ڕەحمانی باغبانی کە بە گلزار تو محرم نشود خاطرش تا به قیامت خوش و خرم نشود آن کسی را که ببوسد رخ گندمگونت به بهشت ار برود لیک چو آدم نشود هر که با غمزدگان همدل و همراه نشد عشق در خاطر او نبود و همدم نشود هرکه در دام سر زلف پر و بال نزد همچو من روز و شبش درهم و برهم نشود سرو آزاد ندیدم که به پیش قد تو خوار و بی‌قدر و سرافکنده به خود خم نشود گر کنی میل به ما شیفتگان ای دلدار! هیچ از قدر تو و منزلتت کم نشود به 'امامی' نظر افکن که ز پا افتاده است گرچه زخم مژەی تیز تو مرهم نشود ++++++++++++++++++++++