شاعیر: زامدار کتێب: شیعرەکان سەرناو: ما روستائیان سەبارەت: نووسین: غەفور بەهاردوست ماروستاییان، همدل، یکرنگ و بس ساده ایم مست و خرامان عشق با آن که بی باده ایم نرنجانیم مهرو دل، گردگیر غنچه هاییم در کاروان دلبازان، نخستین دلداده ایم نیستیم از عشق فروشان، جان که فروش ندارد هدیه دهیم به دوستان، ما جانثار زاده ایم نشکنیم عهد وپیمان، عهد بهایش خون بود یار و همدم در تنگنا، تا آخر ایستاده ایم فخر فروشی و کینه، جزو مسلک ما نیست آب را گل نخواهیم کرد، خویش را زین کار رانده ایم. ++++++++++++++++++++++